loading...

نکات روز

بازدید : 110
يکشنبه 27 مهر 1399 زمان : 14:19

زیرا فرانسیس سخت اعتقاد داشت که با هیچ مرد دیگری رابطه نخواهد گرفت. البته این ترفند فرانسیس بود تا خودش را از دست پاتریک خلاص کند. اگرچه این رابطه فراز و نشیب‌های زیادی داشت، اما چشم عبرت بین پاتریک را متوجه بسیاری از مسایل کرد. پاتریک یاد گرفت که نبایستی در ابتدای رابطه، خودش را کاملاً رها کند و آموخت که روند سرمایه‌گذاری عاطفی را بایستی با تدبیر بیشتری نظارت کند. یاد گرفت از طرف مقابل ایده‌آل سازی نکند و در ذهنش از افراد، تصویری بی‌عیب و نقص پدید نیاورد. البته همه‌ی کارهای پاتریک به این باورش برمی‌گشت که او فکر می‌کرد که خودش آدم بی‌ارزشی است و دیگران بی‌عیب و نقص هستند.
پاتریک: همیشه فکر می‌کردم که در روابط عاطفی این اصل را بایستی رعایت کرد که نگذارم طرف مقابل از من جدا شود. فکر می‌کردم که باید هر طور شده فرانسیس را نگه دارم. زهی خیال باطل. حالا متوجه شدم که این اصرار من نشان‌گر باورهای من بوده است. بایستی به دیگران اجازه انتخاب بدهم، اما از طرفی بایستی عواطف خودم را نیز کنترل کنم تا آسیب نبینم.

افراد هیجانی معمولاً با افراد منطقی ارتباط برقرار می‌کنند. عشق باثبات ریچارد به لیزا کمک کرد که هیجان‌های پرشور خود را کنترل کند، در حالی که این کار را فقط قبلاً در مقابل ما انجام می‌داد.
لیزا در ابتدای رابطه، علاقه و اشتیاق کمی داشت، اما به تدریج این علاقه افزایش یافت. این اولین ارتباط لیزا بود که چند ماه ادامه داشت، زیرا در سایر روابطش یک روزه عاشق بود و دو روزه فارغ. این مسأله باعث شد که قبل از پدیدآیی عشق شورانگیز، رابطه‌ی آنها استحکام بیشتری بیابد. لیزا کمتر احساس آسیب‌پذیری می‌کرد. بنابر این رابطه‌اش را با ریچارد حفظ کرد و کمتر او را به بی‌وفایی متهم کرد.

منبع:

http://maziyarjelveh.com/borderline-personality-disorder/

زیرا فرانسیس سخت اعتقاد داشت که با هیچ مرد دیگری رابطه نخواهد گرفت. البته این ترفند فرانسیس بود تا خودش را از دست پاتریک خلاص کند. اگرچه این رابطه فراز و نشیب‌های زیادی داشت، اما چشم عبرت بین پاتریک را متوجه بسیاری از مسایل کرد. پاتریک یاد گرفت که نبایستی در ابتدای رابطه، خودش را کاملاً رها کند و آموخت که روند سرمایه‌گذاری عاطفی را بایستی با تدبیر بیشتری نظارت کند. یاد گرفت از طرف مقابل ایده‌آل سازی نکند و در ذهنش از افراد، تصویری بی‌عیب و نقص پدید نیاورد. البته همه‌ی کارهای پاتریک به این باورش برمی‌گشت که او فکر می‌کرد که خودش آدم بی‌ارزشی است و دیگران بی‌عیب و نقص هستند.
پاتریک: همیشه فکر می‌کردم که در روابط عاطفی این اصل را بایستی رعایت کرد که نگذارم طرف مقابل از من جدا شود. فکر می‌کردم که باید هر طور شده فرانسیس را نگه دارم. زهی خیال باطل. حالا متوجه شدم که این اصرار من نشان‌گر باورهای من بوده است. بایستی به دیگران اجازه انتخاب بدهم، اما از طرفی بایستی عواطف خودم را نیز کنترل کنم تا آسیب نبینم.

افراد هیجانی معمولاً با افراد منطقی ارتباط برقرار می‌کنند. عشق باثبات ریچارد به لیزا کمک کرد که هیجان‌های پرشور خود را کنترل کند، در حالی که این کار را فقط قبلاً در مقابل ما انجام می‌داد.
لیزا در ابتدای رابطه، علاقه و اشتیاق کمی داشت، اما به تدریج این علاقه افزایش یافت. این اولین ارتباط لیزا بود که چند ماه ادامه داشت، زیرا در سایر روابطش یک روزه عاشق بود و دو روزه فارغ. این مسأله باعث شد که قبل از پدیدآیی عشق شورانگیز، رابطه‌ی آنها استحکام بیشتری بیابد. لیزا کمتر احساس آسیب‌پذیری می‌کرد. بنابر این رابطه‌اش را با ریچارد حفظ کرد و کمتر او را به بی‌وفایی متهم کرد.

منبع:

http://maziyarjelveh.com/borderline-personality-disorder/

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 2372
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه